مصطفی فروتن تنها

مصطفی فروتن تنها
آخرین نظرات

خاطرات عقد - 2

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ

برای خرید طلا و حلقه ازدواج، رفته بودیم طلافروشی.

بعد از اینکه خرید کردیم فروشنده می خواست فاکتور بنویسه.

به مادرخانمم گفت به نام ...؟ به نام ...؟ به نام ...؟

با خودم گفتم اینجاست که باید این جوک رو کاربردی کرد...

گفتم به نام خدا!



نظرات (۳)

سلام
خوشحالم از آشناییتون
بازم به ما سر بزنید
یا علی
التماس دعا
  • مرتضی فیاضی
  • سلام دکتر
    با افسوس به روزم
  • امید حسینی نژاد
  • خااطرااات ما رو هم زنده کردی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.