مصطفی فروتن تنها

مصطفی فروتن تنها
آخرین نظرات

طنز: در رثای خشکسالی

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۳ ب.ظ

اول. در غسل بدل از وضو!

حکایت است شیخ قحط الحکماء بدپیله معروف به آبشناس، در ایامی که شش ماه و سه چار پنج روز از آخرین باران «سنگ ‌ترّ» در ولایت بیرجند می‌گذشت، به‌قصد صلات ظهر بر مسجدی برفت و در وضوخانه مرد شادابی را دید که در حال وضوست و چندین و چند بار آب بر صورت و دست‌هایش می‌ریزد. بر وی فرمود: چنین که تو وضو می‌گیری ما غسل می‌کنیم! چرا چنین در آب‌ها غوطه‌وری؟!‌ شاداب چنین پاسخ داد که: مرا نمی‌گیرد! شیخ فرمود: مگر برق است که تو را بگیرد؟! بیشتر توضیح بده. شاداب گفت: به دلم نمی‌چسبد! شیخ پس از شنیدن این پاسخ بیش‌ازحد منطقی، نعره‌ها بزد و بر آستانه ورودی اداره آب شهرستان، بر زمین افتاد و دانست که در این پنجاه سال عمرش، وضویش باطل بوده! چرا که با یک لیوان وضو می‌گرفته است.

دویم. در حکایت فواره هلیکوپتری و سرزمین‌ موج‌های آبی

باری، شیخ پس از به هوش آمدن از خلسه عرفانی فوق‌الذکر به راه خویش ادامه داد و دقایقی بعد به پارکی رسید، سبز و مصفی؛ و دید نارنجی‌پوشی، شیلنگ آب به دست گرفته و به‌صورت فواره هلیکوپتری سه‌طرفه، در حال آبیاری چمن‌هاست! وی را این حرکت خوش آمد اما تأملی نمود و با خویشتن خویش گفت، جل‌الخالق! سر ظهر و در این گرما، چه وقت آبیاری است؟! در همین تفکرات خام بود که دید در پیاده‌روی نزدیکش، جوانی در حال شستشوی ماکسیمای سفید یخچالی خود است؛ و چنان آبیاری‌اش می‌کرد، تو گویی در سرزمین موج‌های آبی هستی! بدو گفت: جوان! شنا بلدی؟ یک‌وقت غرق نشوی! چرا این‌قدر بی‌محابا آب را به مسلخ فنا کشیده‌ای؟! جوان با نگاهی خشم‌آلود، ابرویش را کج نموده و گفت: پولش را می‌دهم. شیخ پس از استماع این مغلطه فجیع، با خود گفت: افسوس که پیری بر من غلبه کرده وگرنه با یک حرکت آبدولیاچاگی[1] کارَت را یک‌سره نموده و راهی دیار باقی‌ات می‌کردم!

سیّم. شیخ در محضر استاد

شیخ پس از فرو بردن خشم خود و پس از استراحتی کوتاه، دید که همچنان خشمگین است و این غضب، قابل فرو بردن نیست. پس رو به‌سوی استاد نهاد تا موعظه او را چونان آبی بر آتش غضبش ریزد. به محضر استاد شرفیاب شد و شرح ماجرا بیان نموده و گفت: استاد من چنین و چنان دیدم و بسیار خشمگین و نگرانم. استاد فرمود: آنچه تو دیدی تنها گوشه‌ای از ماجرا بود و اصل آن جای دیگر است! شیخ انگشت تعجب به دهان برگرفت و گفت، یعنی آنچه من دیدم دوربین مخفی بوده یا فتوشاپ؟ یا هم یعنی اورجینال نبوده؟ استاد فرمود: خاموش باش و فردا ظهر با من به سرزمین معهود روانه شو. پس چون فردا شد، رفتند و رفتند تا به یک زمین کشاورزی رسیدند. استاد به شیخ فرمود: به اطرافت نگاه کن. شیخ دید که آفتاب نیمروز، به‌قدری سوزان است که تخم‌مرغ را بدون آب، آب‌پز کرده و دود را از کله بلند می‌کند. چاه آبی آن‌طرف تر دیده می‌شود که آب روان همچو شیر غران در جوی‌هایی از آنجا بیرون می‌آید و به زمین کشاورزی می‌رسد. بخشی از آب در خاک فرو می‌رود و قسمتی دیگر، تبخیر شده و بر هوا می‌رود و آن باقی، علف‌های هرز را آبیاری می‌کند! ناگهان صدای چند ماشین تانکر آب را شنید که در حال عبور بودند. از استاد، استعلام کرد که این‌ها به کجا می‌روند؟ استاد گفت: این‌ها آب شرب چندین روستاست که با تانکر حمل می‌شود. شیخ گفت: پس این‌همه آب که در این زمین روان است چرا چنین است؟ استاد پاسخ داد: پس بدان و آگاه باش که آنچه تو پیش‌ازاین دیده‌ای جنگولک بازی‌ای بیش نبوده و اصل جنس،‌ در اینجاست! و ماجرای اسراف از اینجا آب می‌خورد. شیخ گفت: مگر الان دیگر آبی باقی مانده است که آب بخورد؟ استاد ضربتی بر پشت گردن شیخ زد و گفت: این‌قدر گیر نده. این اصطلاح است. پس شیخ در دم بیفسرد و جان بداد! و استاد که آبی برای غسلش نداشت، او را خشک خشک دفن کرد؛ و بر مزارش نوشت: شیخ ما کرامتی داشت که تنها با یک لیوان آب، وضو می‌گرفت.

سیخ چکول
این مطلب، پیش از این، در شماره دوم ماهنامه شرقینه [تیر ۹۴] منتشر شده است.

[1] حرکتی زیبا اما خطرناک در تکواندو

  • میم فروتن

خشکسالی

طنز

نظرات (۴)

ma kho nefahmidem chejur vaghte ta kamar too ow hayan va da ow vadavidan ir khoshk khoshk dafn kerdan?
پاسخ:
دقیقا! خودم بعدا فهمیدمش!
سلام
خسته نباشید
چن تا سوال داشتم
1.به نظره شما از ترس خدا نماز خوندن ایرادی داره؟
2.به نظره شما درست کردن دعا برای بستن بخت و یا بازکردنش و یا اینکه دعا درست کنن ک زندگی یکی از هم بپاشه و یا کلا درست کردن دعا درسته یا نه؟
و اینکه اگه درسته مگه نمیگن سرنوشت انسان ااز قبل تعیینه؟پس چطور با این دعاها تغییر میکنه؟
3.گاهی اوقات براورده نشدن آرزو رو میذارن به حساب حکمت خداوند ک حتما به صلاح طرف نبوده...گاهی یه آرزو داری ک بی شک به صلاحته دلیل براورده نشدنش چیه؟آرزویی مثه موفقیت تو درس البته با تلاش به اندازه

چند مدته درگیرشم حس کردم شما میتونید بهم کمک کنید
پاسخ:
سلام؛ متشکرم؛
۱. اگر منظور شما این است که از ترس جهنم نرفتن نماز بخوانیم، این ایرادی ندارد. بسیاری از مردم یا از ترس جهنم یا به شوق بهشت، نماز و سایر اعمال عبادی را انجام می‌دهند که هیچ‌یک از اینها ایرادی ندارد. اما طبیعتا اگر نماز و سایر اعمالمان از روی عشق و علاقه به خود خداوند باشه درجه بالاتری داره. البته رسیدن به این درجه به این راحتی‌ها نیست! حداقل، بنده خودم رو خیلی دور می‌بینم از این درجه.

۲. امکان انجام برخی کارها به وسیله سحر و جادو هست اما نمی‌شود هر مشکلی در ازدواج یا زندگی را به سحر و جادو و دعانویسی ربط داد. بسیاری از دعانویسان شیاد و حقه‌باز و دروغ‌گو هستند. برای بعضی کارها دعاهای معتبر وجود دارد که در کتب حدیثی در دسترس هست و این‌طور نیست که پنهان باشد و حتما نیاز به مراجعه به دعانویس و این حقه‌بازی‌ها باشد. ظاهرا اذیت کردن دیگران از راه سحر و جادو و همچنین مراجعه به این افراد، حرام هست. به عنوان یک توصیه کلی، سعی کنید دلایل محکم و عقلانی برای مشکلات زندگی بیابید و دنبال ربط دادن همه مسائل به سحر و جادو و دعانویس‌ها نباشید.
سرنوشت انسان‌ها به شکلی که شما فکر می‌کنید، از قبل تعیین شده و غیرقابل تغییر نیست. انسان با اختیار خود می‌تواند انتخاب‌های جدیدی انجام دهد و مسیر زندگی‌اش را عوض کند. در روایات داریم که صله‌رحم باعث افزایش عمر می‌شود. دعا کردن می‌تواند باعث تغییر سرنوشت انسان شود. اینها و مواردی از این قبیل، نشان می‌دهد ما مجبور نیستیم و می‌توانیم به سمت پیشرفت یا پس‌رفت برویم. اینکه بعضی همه چیز را به گردن قسمت و سرنوشت می‌اندازند، دارند از واقعیت و کم‌کاری خود فرار می‌کنند.

۳. برای رسیدن به هر خواسته و آرزویی، مقدماتی لازم هست و نمی‌توان توقع داشت چون این کار به صلاح ماست پس خداوند باید همه شرایط و مقدماتش را به صورت اعجازآمیز برای ما فراهم کند. موفقیت در درس، تنها با تلاش به دست نمی‌آید. مثلا اگر فردی استعداد کافی برای فهم برخی دروس را نداشته باشد، هر چه تلاش کند هم نخواهد توانست آنها را بفهمد؛ یا اینکه روشی که برای مطالعه انتخاب کرده اشتباه هست. گاهی هم تلاش‌های اول و دوم انسان به نتیجه نمی‌رسد تا در تلاش سوم، بالاخره به نتیجه برسد. قرار نیست هر کاری با همان تلاش معمولی به دست بیاید. گاهی هم شاید فکر می‌کنیم چیزی به مصلحت ماست در حالی که واقعا به مصلحت ما نیست. مثلا فرض کنید اگر شخصی موفقیتی علمی کسب کند، باعث شود دچار غرور شده و یا از علم خودش در راه بسیار غلطی استفاده کند. به هر حال، باید ببینید که آیا تمام مقدمات لازم برای آن آرزو را فراهم کرده‌اید؟ و از طرف دیگر آیا واقعا رسیدن به آن، به صلاح شماست؟ البته من بیشتر فکر می‌کنم باید به دنبال پاسخ همان سوال اول (مقدمات) باشید تا دوم.
  • سید امیرمحمد عدل
  • سلام بر شما استاد گرامی بنده سید امیرمحمد عدل هستم پارسال توفیق این رو که با شما کلاس داشته باشم نسیبم شد و از همون جا بود که با دانشگاه امام صادق اشنا شدم در حال حاضر دانشجوی رشته تاریخ (ارشد) دانشگاه تهران دو سه روز است که از کتاب خانه دانشگاه امام صادق دارم استفاده می کنم و امروز هم به یاد شما هستم کلاس های شیرین و پر بارتون رو هیچ گاه فراموش نمیکنم
    پاسخ:
    سلام و درود خدا بر آقای عدل، دانشجوی فعال و پرتلاش
    کاملا چهره شما را به خاطر دارم و همچنین بحث‌های شما.
    از موفقیت شما بسیار خوشحال شدم، امیدوارم در هر جایی که هستید موفق و پرتلاش باشید.
    از طرف ما هم در و دیوار دانشگاه رو ببوسید! خیلی دلمان تنگ شده برایش!
    ممنون که به یاد بنده بودید.

  • سیدامیرمحمد عدل فردوس
  • با سلام خدمت شما استاد محترم من ،،امیرمحمد عدل،، پنجشنبه ها از کتاب خانه دانشگاه امام صادق استفاده می کنم چون کتاب خونه دانشگاهمون تعطیله به علاوه کتاب خونه دانشگاه امام صادق خیلی محیط خوب و ارامی داره مخزنش هم باز هستش به همین خاطراز کتاب خانه هایی مثل ملی به خاطر شلوغی ومخزن بسته کمتر استفاده می کنم امروز مراجعه کردم به خاطر فصل امتحانا بودن من رو از در ورودی راه نداد نگاه ساعت کردم دیدم اگه حالا بروم کتاب خونه ملی همه صندلیاش پره تصمیم گرفتم بیام امازاده صالح چون تو مسیر بود حالا تو امام زاده صالح هستم و دعا گوی شما ..
    پاسخ:
    سلام و عرض ادب
    التماس دعا
    پشتکار و علم‌دوستی و کتاب‌دوستی شما قابل تحسینه.
    خیلی خوشحالم کردید.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.